راحت که داشت فیلم مورد علاقه خودشو نگاه می کرد گفت جمهوری تقاطع حافظ، دقیق هم قبول کرد و همین. جمعه صبح ساعت ۱۰، دقیق و راحت به هم رسیدن و داستان شروع شد.
همین که یه نگاهی به اطراف کردیم برندهایی که می خواستیم رو پیدا کردیم. ال جی، پاناسونیک، سامسونگ و سونی (که البته به ترتیب حروف الفبا نوشتیم، بازم البته که زمان نوشتن راحت می گفت حالا چه فرقی می کنه).
یه چیزی هم بگم که تو این گزارش اصلا برامون مهم نبود تلویزیون سه بعدی باشه، صدامونو بشنوه، حرف هامون را بفهمه، انتگرال حل کنه، مقاله بنویسه و یا از این دست امکانات.
برخلاف اینکه مردم زیادی اونجا بودن ولی فروشگاه ها خیلی شلوغ نبودن و فروشنده ها هم راحت جواب همه سوال ها رو در حدی که میدونستن می دادند. راحت همیشه محو این کارتون ها و فیلم هایی که روی صفحات پخش می کنن میشه.
اونقدر کیفیت و شفافیت تصاویر بالاست که کسی نمی تونه بی تفاوت از کنارشون رد بشه مگر اینکه به گفته دقیق بدونین که این کیفیت با هزار و یک ترفند به وجود اومده و تو خونه به سختی می تونین همچین کیفیتی داشته باشین.
خلاصه رفتیم سراغ فروشنده. یه پسر جوون هم سن و سال خودمون. پرسیدیم که بین این سه تا کدوم یکی رو پیشنهاد می دی؟ فروشنده گفت: Plasma دارای دو صفحه شیشه ایه و یه سری حرف های پیچیده که بخاطر همین رنگ مشکی رو خیلی بهتر و دقیق تر نمایش می ده ولی LED و LCD دوتا طلق دارن و یه سری حرف های پیچیده تر که به همین دلیل نورش بیشتره و احساس می کنین کیفیت بهتری ارائه میده. مغازه بعدی.
این یکی Plasma نداشت و وقتی ازش پرسیدیم که کدوم بهتره برگشت گفت: Plasma که یه تکنولوژی قدیمیه و ا زدور خارج شده و الان اگه می خوای چیزی بگیری بهتره که LED بخری.